آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان
|
مدیر تازه کار
یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:رمزآپدیت نود32, :: 20:53 :: نويسنده : صفی الله نورزهی
Username: TRIAL-82271887 جمعه 27 بهمن 1391برچسب:ترسناک, :: 7:44 :: نويسنده : صفی الله نورزهی
چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:جالب, :: 22:9 :: نويسنده : صفی الله نورزهی
چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:افغانستات, :: 20:37 :: نويسنده : صفی الله نورزهی
چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, :: 20:15 :: نويسنده : صفی الله نورزهی
سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:قبل و بعد از حمام, :: 19:50 :: نويسنده : صفی الله نورزهی
یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:یک ضرورت جنسی برای دختران پیش از ازدواج, :: 16:15 :: نويسنده : صفی الله نورزهی
یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, :: 16:11 :: نويسنده : صفی الله نورزهی
یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:ضرب المثل, :: 15:58 :: نويسنده : صفی الله نورزهی
ضرب المثل زیبا ( آهسته که آسمان نداند )
آهسته که آسمان نداند… یکی بود یکی نبود . مرد تنهایی بود که همه ی کارهایش را خود می کرد ؛ پختن غذا ، شستن ظرفها و لباس ها… او کنار رودخانه لباس هایش را می شست و روی طناب خشک می کرد. اما مدتی بود که تا تصمیم می گرفت لباس بشوید باران می بارید و لباس ها خشک نمی شد . لباس های کثیفش رفته رفته زیاد شد. او فکر می کرد که آسمان با او لج کرده است که تا می آید رخت بشوید باران می بارد.
روزی هوا آفتابی شد و او تصمیم گرفت تا بارانی نشده به بقالی رفته و صابونی بخرد . در راه با خود گفت ، کاش آسمان نفهمد که من می خواهم لباس بشویم وگرنه با من لج می کند . به بقّالی که رسید ، در حالیکه به صابون اشاره می کرد به بقال گفت : یکی از آن بده مرد بقال نفهمید روغن را نشان داد ، مرد گفت : نه ! لوبیا را نشان داد ، مرد گفت نه . خلاصه مرد با دستش صابون را برداشت و گفت ازین ، بقال گفت : پس صابون می خواهی. مرد آهی کشید و گفت کاش اسمش را نمی بردی الان باز آسمان می فهمد و هوا ابری می شود. ایول ! مطالب زیر را هم نگاهی بندازیک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:داستان کوتاه, :: 15:56 :: نويسنده : صفی الله نورزهی
داستان کوتاه زیبای تجربه
مهندسی بود که در تعمیر دستگاه های مکانیکی استعداد و تبحر داشت. او پس از۳۰ سال خدمت صادقانه با یاد و خاطری خوش باز نشسته شد.
دو سال بعد، از طرف شرکت درباره رفع اشکال به ظاهر لاینحل یکی از دستگاه های چندین میلیون دلاری با اوتماس گرفتند. آنها هر کاری که از دستشان بر می آمد انجام داده بودند و هیچ کسی نتوانسته بود اشکال را رفع کند بنابراین…. منبع:bartarinha.ir ایول ! مطالب زیر را هم نگاهی بنداز |
|||||||||||||||||||
![]() |